آن که با عالم بالا سر و سودا دارد
روزگاریست که مأوی به دل ما دارد
همه عمر دویدیم پیاش بیحاصل
غافل از آن که درون دل ما جا دارد
کار هر کس نبود مرده دلی زنده کند
مگر آن کس دم جان بخش مسیحا دارد
عاشقی در طلب مال و منالی نبود
عشق مجنون تهی دست تماشا دارد
همه بالند به هر چیزی و من میبالم
به علی (ع) چون که تملک به سماها دارد
شب قدر است و سماوات همه غرق سرور
این چنین شب چو تعلق به تولی دارد
شهد شیرین شهادت چو بدین گونه چشید
جبرییلش ز علی (ع) عجز و تمنا دارد
شب نازل شدن وحی و کرامات علی (ع)
هر دو هم در دل و هم دیده ما جا دارد
محمدرضا شریفی